غوغا(قسمت چهارم)
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۹۱۶۶۴
- کار رو ول کردی اومدی اینجا نشستی سیگار میکشی؟ فکر کردی اومدی خونه خاله. من عجله دارم و با وضعی که تو پیش میری کار تا شب هم تموم نمیشه.
نمیدانم چرا حسی التماسی سراغم آمد و با همان حال زار گفتم: «خانم قسمتهای سفت زمین را کندم. دیگه چیزی نمونده اشاره به ساختمان کردم و انگار مطمئن بودم مرد جوان هنوز آنجاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمیدانم چرا اینقدر زود عصبانی میشد و صداشو بالا میبرد. «قرار بود اون آقا بکنه چه نیازی به تو داشتم؟ برگرد به زیرزمین و کار رو زود تموم کن.»
این بار سعی کردم نترسم. نفسم را در سینه حبس کردم و مثل گلولهای با فریاد بیرون فرستادم.
- خستهام کردید. مگه اسیر آوردید؟ من نمیخوام کار کنم. پولم نمیخوام. پس در را باز کنید.
مکثی کردم و نمیدانم چرا این جمله را گفت. «اصلا من نمیخوام بمیرم و این چاله قبرم بشه.»
زن جوان هم مثل خودم شوکه شد. همین رفتارش شک من را بیشتر کرد اما سریع خودش را جمع کرد و اینبار با لحن مهربانی که تظاهر به ریختش زار میزد گفت: «بهخاطر حرف اون آقا ترسیدی. آخه پدر من اگر قرار به کشتن تو بود که بهت اینطوری نمیگفت. راستش را بخواهی داری قبری حفر میکنی. اونم قبر پدر منه. پدرم از بچگی تو این خونه بزرگ شده بود. رسم داشتند بزرگهای فامیلی را در زیرزمین همین خانه دفن کنند. دیروز پدرم عمرش را داد به شما، من هم میخواستم به وصیتش عمل کنم و همینجا دفنش کنم.»
مثل قهرمانانی که حریف را گوشه رینگ گرفتار کردهاند، به سمتش حمله بردم. «این همه مخفیکاری برای چی بود؟ من به شما مشکوک هستم. اصلا جسد پدرتان کو؟»
حریف را دستکم گرفته بودم و خیلی راحت با یک جاخالی از گوشه رینگ فرار کرد و حالا من بودم که گوشه رینگ و زیر تهدیدهایش که مثل پتک فولادی روی سرم کوبیده میشد، گرفتار شده بودم. «بهت رودادم، پررو نشو. این فضولیها به تو نیومده. مرتیکه مافنگی، اینجا اومدنت با خودت بود، بیرون رفتنت با منه. یه ساعت وقت داری که قبر پدرم را آماده کنی وگرنه کف اون مستراح گوشه حیاط میدم قبرتو بکنن.»
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: غوغا داستان جنایی تپش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۱۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پیش از ساخت سریال پایتخت ۵ و سکانس های مربوط به داعش، سردار سلیمانی در گفت و گو با عوامل تولید این فیلم از آنها می خواهد تا پایان سریال را تغییر دهند: «فیلمنامه رو عوض کنید، همه این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران. مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه.»
احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانهای اوج در کتاب سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴ به خاطره جالبی از نگاه سردار سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه به سریال پایتخت ۵ و سکانس های مربوط به داعش اشاره دارد.
هم چنین سیروس مقدم کارگردان این سریال خاطراتی از ساخت این قسمت ها دارد. این روزها که پخش این سریال پرمخاطب در شبکه ای فیلم به قسمت های حساس حضور خانواده نقی معمولی و همراهانش در سوریه و درگیری با داعش رسیده بد نیست این خاطرات شیرین را مرور کنیم.
سردار سلیمانی هماهنگ کرد تا عوامل فیلم با اسیران داعشی صحبت کننددر کتاب کتاب سلیمانی عزیز ۲ به نقل از مدیر سازمان هنری رسانهای اوج می خوانیم: وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم. حاجی خیلی کمک کرد تا بچهها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند. فیلمنامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم.
همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلمنامه رو عوض کنید، همه این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.» کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما میخوایم قصه اینطور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمیکنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»
نظر سردار در خصوص ساخت «پایتخت ۵» مثبت بودسیروس مقدم کارگردان خلاق و خوشفکر این سریال در خصوص این سری از مجموعه پایتخت در یک گفت و گویی مطبوعاتی می گوید: پرمخاطبترین فصل سریال پایتخت (فصل پنجم) را تولید کردیم که حملات زیادی هم به آن شد. این سریال با توصیه حاج قاسم سلیمانی ساخته شد. نظر سردار در خصوص ساخت «پایتخت ۵» مثبت بود و فقط یک نگرانی داشتند که انتهای قصه چه میشود که ما گفتیم خانواده نقی با رشادت و جانفشانی خودشان را از مهلکه جنگ نجات میدهند و در نهایت یک بالگرد سوری این خانواده را از مخصمه نجات میدهد. سازمان اوج همفکر و ناظر بر کار بود و قسمت به قسمت فیلمنامه، هم به اوج و هم تلویزیون داده میشد و کاملا هماهنگ بودیم... یک صبح زود خدمتشان(سردار سلیمانی) رسیدیم، زیرا میخواستند سرشان خلوتتر باشد و مفصل صحبت کنند. من از فحوای کلامشان متوجه شدم پایتختهای دیگر را هم دیدهاند. ایشان نظراتی داشتند که بحق هم درست بود. ضمن اینکه به ما مشاورانی برای کار معرفی کردند و فقط نگران فینال قصه بودند که قهرمانان نجات پیدا کنند.
متن کامل این خبر را بخوانید.
۲۴۵۲۴۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901105